دو شماره از نشریّۀ « بیهق نامه » به ابوالحسن بیهقی و اسرار سبزواری اختصاص یافته
قرار است شمارۀ چهارم ویژۀ ابن یمین فریومدی باشد .
علاقه مندان مقالات خود را برای نشریه به نشانی info@ssnp.ir بفرستند.
امروز دهم تیرماه 1397 روز صنعت و معدن
به همۀ کارگران و پرسنل و زحمتکشان معادن فرومد خدا قوّت می گوییم .
کتاب « اسلام میانِ حقیقت و تجربۀ تاریخی » نوشتۀ عبدالمجید شرفی با ترجمۀ عبدالله ناصری 216 صفحه دارد که در فروردین ماه 1397 مطالعه شد .
بحثِ این کتاب پیرامونِ « آنچه هست » و « آنچه باید باشد » یا « آنچه بوده است » دور می زند . اینکه فقه ، اصول فقه ، تفسیر ، حدیث ، علمِ کلام ، تصوّف چقدر ما را از حقیقت دور کرده است .
کتاب « چرا درمانده ایم ؟ » نوشتۀ حسن نراقی 160 صفحه دارد که در فروردین ماه 1397 مطالعه شد .
در این کتاب هفده معضل جامعه موردِ بررسی و مداقّه قرار گرفته است : مقدّمه ، با تاریخ بیگانه ایم ، حقیقت گریزی و پنهان کاری ما ، ظاهرسازی ما ، قهرمانپروری و استبدادزدگی ما ، خودمحوری و برتری جویی ما ، بی برنامگی ما ، ریاکاری و فرصت طلبی ما ، احساساتی بودن و شعارزدگیِ ما ، ایرانیان و توهّم دائمی توطئه ، مسئولیّت ناپذیری ما ، قانون گریزی و میلِ ما به تجاوز ، توقّع و نارضایی دائمی ما ، حسادت و حسدورزی ما ، صداقتِ ما ، همه چیز دانی ما ، و نمونه هایی دیگر از خُلقیاتِ ما ، و امّا « سخنِ آخِر » .
خاطرات یک مترجم از محمّد قاضی اوّلین کتابی است که در فروردین 1397 مطالعهاش به پایان رسید . این کتاب 450 صفحه ای بسیار خواندنی و جذّاب است به گونه ای که در روز اوّل 200 صفحۀ آن را خواندم .
« در پنجمین سالی که به استخدام سازمان برنامه و بودجه درآمده بودم ، دولت وقت تصمیم گرفت برای خانوارها کوپن ارزاق صادر کند .
جنگ جهانی به پایان رسیده بود امّا کمبود ارزاق و فقر در کشور هنوز شدّت داشت . من به همراه یک کارمند مأمور شدم در ناحیۀ طالقان آمارگیری کنم و لیست ساکنان همه دهات را ثبت نمایم .
در یک روستا کدخدا طبق وظیفه اش ما را همراهی می نمود .
به امامزاده ای رسیدیم با بنایی کوچک و گنبدی سبز رنگ که مورد احترام اهالی بود و یک چشمه باصفا به صورت دریاچه ای به وسعت صدمتر مربع مقابل امامزاده به چشم می خورد .
مقابل چشمه ایستادیم که دیدم درون آب چشمه ماهیهای درشت و سرحال شنا می کنند . ماهی کپور آنچُنان فراوان بود که ضمن شنا با هم برخورد می کردند .
کدخدا مرد پنجاه ساله دانا و موقّری بود ، گفت : آقای قاضی ، این ماهیها متعلق به این امامزاده هستند و کسی جُرأتِ صید آنان را ندارد . چند سال پیش گُربه ای قصد شکار بچّه ماهیها را داشت که در دَم به شکل سنگ درآمد ، آنجاست ببینید .
سنگی را در دامنه کوه و نزدیکِ چشمه نشان داد که به نظرم چندان شبیه گربه نبود .
امّا کدخدا آنچُنان عاقل و چیزفهم بود که حرفش را پذیرفتم . چند نفر از اهل دِه همراهمان شده بودند که سر تکان دادند و چیزهایی در تأیید این ماجرای شگفت انگیز گفتند .
شب ناچار بودیم جایی اُتراق کنیم . به دعوتِ کدخدا به خانه اش رفتیم . سُفرۀ شام را پَهن کردند و در کنار دیسهای معطّر برنج شمال ، دو ماهی کپور درشت و سُرخ شده هم گذاشتند .
ضمن صرف غذا گفتم : کدخدا ماهی به این لذیذی را چطور تهیّه می کنید ؟ به شمال که دسترسی ندارید. به سادگی گفت : ماهی های همان چشمه امامزاده هستند !!! لقمه غذا در گلویم گیر کرد .
حال مرا که دید قَهقَه ای سر داد و مفصّل خندید و گفت : نکند داستانِ سنگ شدن و ممنوعیّت و اینها را باور کردید؟!!
من از جوانی که مسئول اداره ده شدم اگر چُنین داستانی خَلق نمی کردم که تا به حال مردم ریشۀ ماهی را از آن چشمه بیرون آورده بودند . یک جوری لازم بود بترسند و پنهانی ماهی صید نکنند .
در چهرۀ کَدخدا ، روحِ همۀ حاکمانِ مشرق زمین را در طولِ تاریخ می دیدم .
مردانی که سوار بر ترس و جَهل مردم حکومت کرده بودند و هرگز گامی در راهِ تربیت و آگاهی رعیّت برنداشته بودند .
حاکمانی که خود کوچک ترین اعتقادی به آنچه می گفتند نداشتند و انسانها را قابل تربیت و آگاهی نمی دانستند . »
خاطرات یک مترجم ، محمّد قاضی ، ص 244
کتاب « سه گفتار در غلوپژوهی » نوشتۀ جویا جهانبخش 296 صفحه دارد که در فروردین ماه 1397 مطالعه شد .
گفتار اوّل در بارۀ عبارتِ « نَزّلونا عَنِ الرُّبوبیّةِ و قولوا فی حَقّنا ما شئتم ! » که از قول ائمّه گفته شده : فقط ما را خدا نپندارید هر چه خواستید در موردِ ما بگویید ! که نویسنده ، آن را حدیثی ساختگی دانسته است .
گفتار دوم در بارۀ « علمِ امامان در اصولِ کافی » است که نویسنده آن را مقیّد دانسته نه مطلق . یعنی علمِ ائمّه محدود و در موردِ دانشِ دین است نه هر دانشی .
گفتار سوم در بارۀ میراثِ جابر بن حیّان است که نویسنده گفته است : جابر در کُتب رجالی جزو شاگردانِ امام صادق (ع) نیست ، افکار جابر با مذهبِ شیعه هماهنگ نیست ، منظور از کیمیا بیشتر بحثِ عرفانی است نه شیمی و ... .
* * *
کتاب « ... » در خارج از ایران نوشته شده ، نویسنده آن را در 52 صفحه نوشته که در فروردین ماه 1397 مطالعه شد . در این کتاب سعی شده مطالب مستند باشد و به صورتِ نقد است امّا نه شیوۀ علمی رعایت شده نه ادبِ سخن گفتن
* * *
کتاب « سفرنامۀ ابن جُبَیر » ترجمۀ پرویز اتابکی 424 صفحه دارد که در اردیبهشت ماه 1397 مطالعه شد .
ابن جُبَیر در قرن ششم میزیسته و مشاهداتش مربوط به آن زمان است او از قرناطه راهی سفر حجّ شده و دو سال و نیم طول کشیده تا برگشته ، از طریقِ دریا رفته و بیشتر راهها را در خشکی برگشته است . او جاهای دیدنی را به زیبایی وصف کرده و هر جایی برایش تازگی خاصّی داشته و بیشتر جاها با روحیّۀ شاد و امیدوار بوده است . به طبیعت هر جا نظر مخصوص داشته و آثار باستانی و مساجد و بازارها توجّه او را به خود جلب می کرده است . در پای درسِ دانشمندان می نشسته و به دیدارِ بزرگانِ دین می رفته و در هیچ جا به دیدار پادشاهان و امیران نرفته است مگر آنکه در مراسمِ عمومی که مواجه می شده ، آیا او را نمی پذیرفته اند یا روحیّۀ ملاقات با آنها را نداشته است ؟
کتاب « معنای متن » نوشتۀ نصر حامد ابوزید ترجمۀ مرتضی کریمی نیا 584 صفحه دارد که در اردیبهشت ماه 1397 مطالعه شد .
بخشهایی از این کتاب را در سال 1382 و 1386 خوانده بودم ولی در این ماه همۀ کتاب را از ابتدا تا انتها خواندم . محتوای کتاب رویکردی خاصّ به مباحثِ علوم قرآنی است .
کتاب « سفیر حقّ و صفیر وحی » نوشتۀ آیت الله منتظری 200 صفحه دارد که در اردیبهشت ماه 1397 مطالعه شد .
این کتاب پاسخی به دکتر عبدالکریم سروش است که از دیدگاهِ من در بعضی موارد خوب و در بیشتر موارد ضعیف عمل کرده است .
کتاب « هرمنوتیک غربی و تأویل شرقی » نوشتۀ تقی رحمانی 228 صفحه دارد که در اردیبهشت ماه 1397 مطالعه شد .
این کتاب 4 مقاله یا 4 فصل دارد :
1ـ عقلِ مذهبی
2ـ تلاش در راهِ درکِ معنای وحی و ختمِ نُبُوّت
3ـ هرمنوتیکِ غربی و تأویلِ شرقی
4ـ رویکردِ هرمنوتیکی به متن ( دین )
کتاب « تأمّلاتی در قرائت انسانی از دین » نوشتۀ محمّدمجتهد شبستری 250 صفحه دارد که در اردیبهشت ماه 1397 مطالعه شد .
این کتاب حاوی 6 سخنرانی و 6 گفتگو است . بهتر است قبل از این کتاب ، کتابهای « هرمنوتیک ، کتاب و سنّت » ، « نقدی بر قرائت رسمی از دین » ، « ایمان و آزادی » از همین نویسنده مطالعه شود .
* * *
کتاب « ... » نوشتۀ ... 167 صفحه دارد که در خرداد ماه 1397 مطالعه شد .
این کتاب پاسخی به دیدگاههای شیعه است ، نام نویسنده مستعار است . تقریباً هشتاد درصد پاسخها مطلبِ جدیدی نداشت . نامِ کتاب نامناسب است ، تعریف نذر هم نادرست است . مطالبی که در موردِ اشعار حافظ نوشته شده خواننده را می رماند .
* * *
کتاب « بیوگرافی و خاطرات یک خر » نوشتۀ ... 130 صفحه دارد که در خردادماه 1397 مطالعه شد .
این کتاب حاوی 17 فصل است . و در ضمنِ داستان مطالبی چون احسان و انتقام و بخشش و ... را می آموزد .
خاطراتِ یک الاغ ( به فرانسوی : Mémoires d'un âne ) اثری از سوفی سگور در سالِ ۱۸۶۰ است . این رُمان در ایران برای اوّل بار تحتِ عنوانِ « خرنامه » توسّط اعتماد السَّلطنه در ۱۳۰۶ هجری قمری به روش اقتباس یا ترجمۀ آزاد به فارسی برگردانده شد و سپس محمود مصاحب آن را با عنوانِ «دفتر خاطرات یک خر» (۱۳۳۷) ، عنایت الله شکیباپور با عنوانِ « الاغ سخنگو » (۱۳۵۵) ، محمّدحسین سروری با عنوان « خاطرات یک الاغ » (۱۳۸۲) و نیز سهیلا صفوی (۱۳۹۲) با همین عنوان اخیر آن را دوباره به زبانِ فارسی ترجمه کرده اند .
در کتابخانۀ فرومد این کتاب زیاد به چشمم می خورد ولی رغبت به خواندنش نداشتم چون عکس نداشت !
کتاب « متدلوژی تدبّر در قرآن » نوشتۀ عبدالعلی بازرگان 288 صفحه دارد که در خردادماه 1397 مطالعه شد .
این کتاب حاوی 12 فصل است . که بیشتر آن در ماه رمضان همزمان با کتاب نظم قرآن مجلّد یک از همین نویسنده مطالعه شد .
« من چگونه اروین یالوم شدم » ( آخرین و شخصی ترین کتاب اروین یالوم ) با ترجمه اعظم خرام 438 صفحه دارد . این کتاب را با همسرم همزمان خواندیم .
* * *
دو کتاب را هم نخواندم یعنی مقداری از آن را مطالعه کردم و دیدم محتوای مفیدی ندارد کنار گذاشتم !