وصیّتنامه شهید علی خرّمی
با درود بر رهبرِ بزرگِ انقلابِ اسلامی
و درود بر شهیدانی که به خونِ خود نهالِ اسلام را آبیاری نمودند .
درود بر تمامی رزمندگانِ جبهه های حقّ علیه باطل
درود بر تمامِ ملّت مسلمانِ ایران
درود بر پدر و مادر عزیز و مهربانم و نورِ چشمانم
به تمامِ فامیل ها و دوستانِ عزیزم سلام برسانید و خدا حافظی نمایید .
پدر و مادرم هرگز از یادِ امامِ عزیزمان غافل نباشید و اسلام را یاری کنید و هیچ برای من غمگین نباشید که روحم از این بابت رنج و عذاب خواهد دید .
مادرم ، پدرم ؛ لباسِ سیاه نپوش و گریه نکن و به سینه نزن که باعثِ شادی و خوشحالی دشمنانِ اسلام و قرآن می شوید .
عزایِ مرا به صورتِ معمولی بر پا کنید و به یادِ بیکسی حسین (ع) که حتّی کَفَن نداشت باشید .
و هیچ گونه بی عدالتی در جامعۀ خود نشان ندهید .
مادرم هیچ گونه ناراحت نباش چون امانتی بیش نبودم که خداوند مرا به شما داد و او الآن این امانت را از شما گرفت و از این بابت بسیار خوشحال بودم چون راهم را شناختم .
از تمامِ فامیل ، دوستان ، حزباللهی ها حلالیّت میطلبم و از خدایِ بزرگ برای من طلبِ آمرزش نمایید .
مرا در قبرستانِ فرومد یعنی پُشتِ معصوم زاده به خاک بسپارید .
در پایان خدمتِ برادرانم ( محمّد و حسین و علی رضا ) و خواهرِ عزیزم ( سکینه ) سلام می رسانم که همیشه به یادِ شما بودم .
نوشته شده روز 20 / 4 / 1361 در جبهۀ کوشک
بِسْمِ الله الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وصیتنامۀ بندۀ ناچیزِ خدا غلامرضا صادقی
سلام بر جُندالله ، سلام بر رسول الله (ص) ، سلام بر ثارالله ، سلام بر حسین (ع) ، سلام بر مهدی (عج) ، سلام بر روح الله .
و سلام بر تمامیِ شُهدایی که هدفی جُز الله نداشتند . از شُهدای کربلا که سردارِ آن که سیّد الشّهداء حسین بن علی (ع) که با حرفِ حقّ با یزیدِ زمانِ خود مبارزه کرد و بر سرِ عقیدۀ خود شهید شد و تا به امروز که حسین زمانِ ما گفته : تمامِ جوانان به جبهه بروند .
و از نوجوانِ سیزده ساله که خود را زیرِ تانکِ دُشمن می اندازد و یا پیرمردِ هفتاد ساله ای که حاضر می شود جانِ خود را در راهِ انقلابش نثار کند .
و سلام بر خانوادۀ عزیزیم و درود بر پدرم و مادرم ، اِن شاءَ الله که شما از من راضی باشید .
و هر فردِ مسلمان واجب است وصیّتنامۀ خود را بگوید و بنویسد و من چند کلمه صحبت می کنم .
پدرم و مادرم !
شما مسئولیّت بسیار بزرگی داری [ دارید ] و آن این است که خواهر و برادرانِ مرا تا می توانید در مسیرِ اسلام بهتر تربیت کنید و با قرآن و محبّتِ اهلِ بیت آنها را تربیت کنید و به جامعه تحویل دهید .
بابا !
اگر خدا قبول کرد که من پیشِ خودش بروم مبادا یک لحظه ناراحتی و بی تابی کنید که دیگر پسرِ بزرگ ندارید امّا این طور نیست بلکه صدها پسر داری که در مکتبِ حسین بن علی (ع) درس خوانده اند و کتابِ آنها قرآن است .
و چند مسئلۀ مهمّ می گویم انشا الله [ اِن شاءَ الله ] اینها را عمل کنید .
1ـ پس از شهادتِ من اگر جنازه ام آمد لباسِ سفید بپوشید بابا و بخندید . در تشییعِ جنازۀ من فکر کنید که عروسیِ من است و می خواهم در تشییعِ جنازه ام سخنرانی کنید تا هر چه منافقِ داخل و خارجی است با هر کلمۀ حرفِ شما پا به فرار بگذارد .
ـ و دیگر دومین مسئلۀ که خیلی مهمّ است اگر سپاه برایِ من پولی آورد از سپاه نگیرید که من در آن دنیا رو به رویِ معلّم آقا امام [ حسین ] خجالت می کشم و جلوِ علی اکبر و حضرتِ قاسم و بالاتر از همه فاطمۀ زهرا خجالت می کشم .
بابا !
اگر من از کسی پولی می خواهم و یا بدهکارم بدهید و اگر من شهید شدم و نتوانستم به کربلا بروم شما توانستید بروید و سه مرتبه با صدایِ بلند بگویید :
« اَلسّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِالله » و سه مرتبه بگویید : « یا حُسَینِ شَهید »
ـ و مبادا برای چیزی بگویید : « من شهید داده ام ، من جوان داده ام ، من چکار [ چه کار ] کرده ام . » تو برایِ خدا جوان داده ای نه برایِ کَسی دیگر .
و امّا مادرم ، پارۀ جگرم !
خدا را شُکر کُن که جوانت در راهِ خدا شهید شد و نه در راهِ شیطان و در راهِ خدمتِ اسلام تحویلِ جامعه دادید .
و امّا برادرانم علی ، مهدی و محمّدهادی !
باید حرفهایِ بابا را گوش کند [ کنید ] و عمل کند [ کنید ] و دیگر نمازِ خود را تَرک نکند [ نکنید ] .
و یک پیامِ دیگر به برادرانم که همیشه طرفدارِِ حقّ باشند یا پیروز شوند بالأخره هر دو [دویِ ] آنها پیروزند [ پیروزی است ] .
و یک پیام به مردم :
آنهایی که رفتند کارِ حسینی کردند و آنها که ماندند باید کارِی زینبی کنند و گرنه یزیدیند !
هر کَس برفته جبهه ها این راز خواند : ای عاشقان تا کربلا راهی نمانده
غلامرضا صادقی 12 / 12 / 1362
حسین عسکری فرزند قربانعلی ( متولّد 9 / 12 / 1311 ) پدر شهید محمّد مهدی عسکری هم در حین بُردن تدارکات به جبهه در تاریخ 13 / 3 / 1363 در جادّۀ گرمسار تصادف کرد البتّه شهادتش مورد تأیید قرار نگرفته است .
آیا هر احتمالی عقلانی است ؟
یک فرومدی ادّعا می کند : ابوعلی سینا ( 359 ـ 416 ) در کتابِ « قانون » نوشته است : « بهترین انجیرها و موافق تر با طبعِ مردم انجیری بُوَد که اوصافِ آن در انجیر فریومد موجود است . »
دیگری می گوید : این مطلب در کتابِ قانون نیست .
آن فرومدی در پاسخ می گوید : ولی این مطلب در کتابِ « تاریخِ بیهق » نوشتۀ ابوالحسن علی بن زید بیهقی مشهور به ابن فُندق صفحۀ 280 هست . ابن فندق از جایگاهِ علمی ویژه ای برخوردار است ، احتمال دارد او نسخه ای از کتابِ « قانون » داشته که این مطلب در آنجا ثبت بوده است .
( این پاسخ علاوه بر اینکه یک احتمال منطقی است در کتابِ تاریخِ بیهق هم ثبت هست . )
یک فرومدی می گوید : شعرِ « آیینِ مردم هنری » از قطعه های ابن یمین فریومدی است .
دیگری می گوید : ولی این قطعه در دیوانِ اشعارِ انوری که دو قَرن جلوتر از ابن یمین بوده ثبت شده است .
آن فرومدی در پاسخ احتمالاتی می دهد می گوید :
1ـ احتمال دارد ارتجالی بوده یعنی هم انوری این شعر را سروده باشد هم ابن یمین .
( این یک احتمال است امّا احتمالِ آن بسیار ضعیف است . )
2ـ ممکن هم هست ابن یمین به عنوانِ شاعر ، شعرِ انوری را برای دیگری خوانده باشد و چون آن قطعه برایش خوشایند بوده با خطِّ خود آن را ثبت کرده ، نسخه نویسان آن را هم از خودِ ابن یمین پنداشته اند.
( این احتمال منطقی است و امکان دارد چُنین باشد . )
3ـ احتمال دارد این شعر از ابن یمین باشد و نسخه نویسان به اشتباه آن را در دیوانِ انوری ثبت کرده باشند .
( این احتمال هم راهی به دِهی می بَرد . )
4ـ ...
آن فرد می گوید : پس شعرِ ( آن کس که بداند و بداند که بداند ) هم از ابن یمین است .
آن فرومدی می گوید : در کجای دیوان این شعر ثبت شده است ؟
آن فرد می گوید : در دیوانِ منتشر شده اش نیست ، ولی ممکن است از ابن یمین باشد !
آن فرومدی می گوید : اینکه شما ادّعا می کنید بر چه پایه ای است ؟
آیا این شعر در کتابِ شاعرِ مُعاصر با ابن یمین یا نزدیک به قرنِ هشتم هست و گفته : این شعر از ابن یمین است ؟
آیا کسی ادّعا کرده که این شعر را در نسخۀ خطّی دیده و در آنجا نوشته بوده که این شعر از ابن یمین است ؟
آن فرد می گوید : نه ولی باید همۀ نسخه های خطّی مربوط به ابن یمین و حتّی شاعرانِ دیگر که در کتابخانه های دنیا موجود است بررسی شود و حتّی کَتیبه ها و سنگ نبشته ها و ... موردِ ارزیابی قرار گیرد و همین طور نامه های افراد که نوشته اند چون ممکن است در نامۀ خود از این شعر استفاده کرده باشند . باید احتمال داد به همین سادگی نمی شود گفت : این شعر از ابن یمین نیست !
آن فرومدی می گوید : بله ! اتّفاقا ابن یمین تمامِ مطالبِ اخلاقیِ قرآن را به صورتِ شعر درآورده و حتّی بعضی سوره ها را به صورتِ منظوم ترجمه کرده است !!!
آن فرد می گوید : نشنیده بودم . از کجا این را می گویید ؟ گُمان نمی کنم !
آن فرومدی می گوید : چرا گُمان نمی کنید ؟! چرا احتمال نمی دهید ؟ مگر شما همۀ نسخه های خطّی را دیده اید ؟ کتابهای دیگر را ملاحظه کرده اید ؟ کَتیبه ها و سنگ نبشته ها و ... را موردِ ارزیابی قرار داده اید ؟
می گویند : آن فرد مدّتهاست رفته دنبالِ نسخه های خطّی و سنگ نبشته ها و ... می گردد !! چون هر روز بر این ادّعاها و احتمالات افزوده می شود .