فریومد و اصفهان مثلِ یاقوت و مرجان
آقای دکتر عبدالرّحیم قنوات استادِ تاریخ دانشکدۀ الهیّات دانشگاه فردوسی مشهد در وبلاگِ خود به نام « ماهروز » وبلاگِ « خطّۀ فریومد / فرومد » به مدیریّت مهدی یاقوتیان و وبلاگِ « تاریخِ مردمِ اصفهان » به مدیریّت دکتر عبدالمهدی رجایی را موردِ تحسین قرار داده و از نظم و دقّت و پُشتکارِ و کار محقّقانۀ مدیرانِ این دو وبلاگ ستایش کرده و آنها را سپاس گفته است . دکتر قنوات تا کنون چند بار این کار را کرده و یک مطلب هم در موردِ درختِ سرو فریومد نوشته است . دکتر قنوات تاریخ می خواند ، تاریخ می داند و کار سختِ تحقیق و پژوهش را می فهمد برای همین گاه گاهی خدا قُوّتی می گوید . مثلِ بعضی از فرومدیها نیست که از این کار بُخل می ورزند ، یا ... وبلاگ را نگاه می کنند ، مطلبی یا عکسی را برای خودشان بر می دارند ، سپاسگزاری که نمی کنند هیچ ، آن مطلب را وقتی در وبلاگ یا تلگرام یا ... درج می کنند به نامِ خودشان درج می کنند ! من هم از ایشان سپاسگزارم که با این کارش فرقِ گذاشته است بینِ یاقوت و سنگِ خاره ! و باز می شناسد یاقوت را از خَزَف !
مدّتهاست دوست داشتم در بارۀ قرابتِ فریومد و اصفهان مطلبی بنویسم و آن را گذاشته بودم برای وقتی که از نزدیک « بُقعۀ شاه زید اصفهان » را ببینم . کنار هم قرار گرفتن دو وبلاگ « خطّۀ فریومد و تاریخِ مردمِ اصفهان » در « ماهروز » مرا بر آن داشت تا در خیالِ خود همگام با ابویعلی زید از فریومد تا اصفهان بروم .
سیّد اجلّ ابویعلی زید
السّیّد الرئیس الأجلّ ابویعلى زید بن السّیّد العالم على بن محمّد بن یحیى العلوى الحسینى الزبارة الفریومدى
از خاندانِ نقابت و بزرگى بوده است ، و مَفاخرِ او و آباى او در کتابِ لُباب الانساب بیاورده ام و او سیّدى مُتنعّم و مُتجمّل بوده است و با مُرُوّتِ تمام و مَسکنِ او دیه فریومد بوده است و او را در آن حدود اَملاکِ بسیار بوده است و او روایتِِ احادیث از سیّد ابومنصور ظفر کند و حاکم ابوالقاسم جنکانى خدا که مُحَدّثِ خراسان بود به دیه فریومد انتقال کرد و نیشابور را وداع کرد و از این سیّد احادیث سَماع کرد . و از مَسموعاتِ این سیّد است بدان روایت که سیّد ابومنصور روایت کند ... از رسول صلّى اللّه علیه انّه قال :
مَن سَمِعَ مِنّا حَدیثاً فَبَلَّغَهُ کَما سَمِعَهُ فَاِنَّهُ رُبَّ مُبَلِّغٍ اَوعَى مِن سامِعٍ .
و چُنین روایت کنند که چون فرزندِ او سیّد اجلّ فخرالدّین ابوالقاسم على از قرارِ مَکین به عالَمِ تکوین آمد او به دیه فیروزآباد بود ـ روى به حضرتِ عراق داشت به اصفهان ـ و عُمرِ او به مُعتَرک المَنایا رسیده بوده ، چون بشارتِ این مولود به سَمعِ او رسانیدند ساعتى تفکّر کرد ، پس از فوارّۀ دیده اشک بر رُخسار راند و گفت : دیروز که من به فرزند حاجتمند بودم حقّ تعالى تقدیر نکرد و فردا که این طفل به پدر حاجتمند بُوَد من نباشم ، و الفال على ما جرى ، در این سفر در اصفهان دنیا را وداع کرد و به رحمتِ حقّ تعالى پیوست فى شهور سنة سبع و اربعین و اربعمائه [ سال 447 ] .
[ تاریخ بیهق ، ص 186 ـ 187 ]
و أبویعلى زید بن علی بن محمّد بن یحیى بن محمّد بن أحمد بن محمّد بن عبد الله زبارة حدث عن السّیّد الأجلّ أبی منصور ، فکان یسکن قریة فریومد و لَه أمالی حسنة و روایات صحیحة .
قال الحاکم أبوالقاسم الحسکانی : أنه أقمت عنده بفریومد مدّة و قرأت علیه .
[ لباب الأنساب والألقاب والأعقاب ، 1 / 50 ، أبوالحسن ظهیرالدّین علی بن زید البیهقی ، الشهیر بابن فندمه ]
« اَمالی ؛ مجموعۀ حدیثی است که شیخ حدیث ( استاد ) در مجالسِ متعدّد آن را املاء فرموده باشد ... و از این رو آن را مجالس نیز نامند . امالی از نظرِ قوّتِ اعتبار و دوری از احتمالِ سهو و نسیان نظیرِ اصل است ... . »
[ تاریخ حدیث ، کاظم مدیر شانه چی ، سمت ، چاپ اوّل ، پاییز 1377 ، ص 188 ]