تا به حال به تناسب در اینجا در بارۀ بعضی از شاعران سخن گفته شده است ، مانند لطف الله نیشابوری که سالی دو سه بار به فریومد می آمده تا شعرهایش را بخواند و از علاء الدّین محمّد احسان ببیند و از ابن یمین تحسین بشنود . یا تاج الدّین نسایی و پوربهای جامی که فریومدیها را مدح گفته ، یا ابن یمین شبرغانی و ...
این بار در بارۀ پروین اعتصامی سخن می گوییم ، در میان شاعران سه تَن به قطعه سرایی شُهرت یافته اند : انوری ، ابن یمین فریومدی ، پروین اعتصامی
چقدر خوب است که ما یک بار به طورِ کامل اشعارِ این بانوی فرهیخته را بخوانیم ، خصوصاً بانوان فرومدی خودشان را از لذّتی که خواندنِ اشعارِ این شاعرِ شیرین سخن دارد محروم نسازند و از مِهر و شفقت و ... نهفته در این اشعار بهره ببرند .
دیوان اشعار پروین اعتصامی در « گنجور » هم هست : [ اینجا ]
روزی در محضرِ آن مرحوم [ علّامه محمّدحسین فاضل تونی ] سخن از پروینِ اعتصامی به میان آمد و چون مرحومِ فاضل تا آن وقت از اَشعارِ وی چیزی نشنیده بود ، شعرِ معروفِ « کوزۀ شکستۀ » او را برای ایشان خواندم :
کودکی کوزه ای شکست و گریست
که مرا پای خانه رفتن نیست
چه کنم ، اوستاد اگر پرسد ؟
کوزۀ آب از اوست ، از من نیست
چه کنم ، گر طلب کند تاوان ؟
خِجلت و شَرم ، کم زِ مُردن نیست
چیزها دیده و نخواسته ام
دلِ من هم دل است ، آهن نیست
رویِ مادر ندیدهام هرگز
چشمِ طفلِ یتیم ، روشن نیست
کودکان گریه می کنند و مرا
فرصتی بهرِ گریه کردن نیست
با شنیدنِ این اَشعار ، حالِ آن مرحوم به نحوِ عجیبی تغییر یافت ، چهره اش برافروخته شد و گریۀ بسیار کرد و از من خواست یک جلد دیوانِ پروین برای ایشان تهیّه کنم . پس از چند روز که باز خدمتِ ایشان رسیدم ، فرمود : تمامِ دیوان را من و خانواده از اوّل تا به آخِر خواندیم و از آن پس با اِعجاب و احترامی خاصّ از پروینِ اعتصامی یاد می کرد و بخصوص شعرِ « لطفِ حقّ » با مطلعِ :
مادرِ موسی چو موسی را به نیل
در فِکَند از گفتۀ ربِّ جَلیل
را بی اندازه می سُتود و دوست می داشت .
دو ستارۀ تون ، ( علّامۀ فاضل تونی ـ بدیع الزّمان فروزانفر ) ، محمّد ترابیانِ فردوسی ، انتشارات سلسال ، چاپِ اوّل ، بهار 1381 ، ص 39 ـ 40