جلو حسینیّۀ محلّ پشند ، کنارِ مسجد صاحب الزّمان ، پای بزرگترین چنارِ روستا ، محلِّ تلاقی آبِ کوشک و بازار ، مشهور به سرِ حمّام است . چون دو حمّام ( مردانه و زنانه ) خزینه ای با ساخت قدیمی آنجا بود . آبِ حمّام از همان آبِ کوشک تأمین می شد . پُشت حمّام گُلَخ / گُلخَن بود که محلِّ تجمیع آشغال ( از خاکروبه تا شکمبۀ گاو و گوسفند ) شده بود .
در یک ماه رمضان ، بعد از مراسمِ دعا و سخنرانی مردم با بیل و کُلنگ به جانِ این حمّام می افتادند و با خاک یکسان کردند !
بعدها بعضی گفتند : کاش آن حمّام خراب نمی شد بلکه تعمیر و مرمّت می شد و برای موزه و کارهای فرهنگی موردِ استفاده قرار می گرفت و موجبِ رونقِ گردشگری می شد !
کنارِ نهر رودبار ، سرِ آسیا عمارتِ خانِ منوچهری بود ، آن عمارت ابتدا مُرغداری و بعد با خاک یکسان و مزرعۀ کشاورزی شد .
بعدها بعضی گفتند : کاش آن عمارت را خراب نمی کردند و جزو میراثِ تاریخی فرومد باقی می ماند !
قلعۀ نصرتیّه هم در حال فرو ریختن است مثلِ سرِ آسیا ، از عیش آباد هم چیزی نمانده ، یا باد و باران آن را خراب کرده یا بیل و کُلنگ کسانی که در پیِ گَنج می گردند ، آن هم مثلِ قلعۀ رَزبه می شود ! قلعۀ رزبه کجاست ؟ بعضی نمی دانند که چُنین قلعه ای هم در فرومد بوده است . مثلِ قلعه ها و بُرجهای داخلِ فرومد که همه را خراب کرده اند و از خشتِ آن برای ساختمان و از خاکش برای گِل و طویله استفاده کرده اند !
مثلِ شهرستان که تلِّ خاکی شده است . مثلِ بسیار جایها که خبر نداریم وجود داشته است !
در تهِ صحرا هم یک مجموعۀ با ارزش آخِرین نَفَسهای خودش را می کشد ، حوضِ سعید و بُرجِ نگهبانی و چروق
فعلاً صبر کنید ، هنوز نیمه جانی دارد وقتی مُرد بگویید : کاش آن مجموعۀ با ارزش که نیاکانمان ساخته بودند می ماند و یادشان در خاطره ها جاودانه بود .
شما فعلاً پولهایتان را نگه دارید و بگویید : حوض و بُرج و چروق به چه درد می خورَد ؟! میراثِ فرهنگی بیاید خودش درست کند !
یک عدّه هم پولهایشان را نگه دارند فقط برای محرّم . شبهای محرّم باز باید در هر سه محلِّ بالا و پشند و جنان دیگهای غذا بار شود ! میراثِ فرهنگی یعنی چه ؟!