فرومد یک روستای مرزی !
هنگامِ تقسیمِ استانِ خراسان شهرهای مختلفِ آن ، داعیّۀ آن را داشتند که شهرِ آنها استحقاق و لیاقت و استعدادِ آن را دارد که مرکزِ استان قرار گیرد .
به همین جهت بعضی مردمِ آن شهرها در یک اعتراض ، به خیابانها ریختند و آشوب و بَلوا به پا کردند ، جادّه ها را بستند و شیشه های بانکها و ترمینالها و مراکز دولتی و عمومی را شکستند یا بعضی جاها به آتش کشیده شد .
بعضی جاها نامِ استانِ خود را هم از قبل انتخاب کرده بودند . مثلاً سبزوار سالها بود که در مَدخلِ ورودی اش تابلو « به استانِ سربداران خوش آمدید . » نصب شده بود .
بیشترِ شهرهای استانِ خراسان می خواستند که مرکزِ استان شوند ؛ سبزوار ، نیشابور ، قوچان ، بجنورد ، بیرجند و ... امّا این امکانپذیر نبود که به همۀ خواسته ها پاسخِ مثبت داده شود .
وقتِ تقسیمِ استانِ خراسان به سه استان ؛ ( خراسانِ شمالی به مرکزیّت بجنورد ، خراسانِ رضوی به مرکزیّت مشهد و خراسانِ جنوبی به مرکزیّت بیرجند ، ) شهرهای مدّعی مرکزیتِ استان که با شهرِ همجوارِ خود بر سرِ مرکزِ استان شدن رقابت داشتند و نمی خواستند اکنون زیر مجموعۀ آن شهر به عنوانِ مرکزِ استان قرار گیرند و شهرهایی که فکر می کردند در زیر مجموعۀ استانِ خراسانِ رضوی بمانند برایشان بهتر است تا استانهای جدید ، ادّعا کردند که ما نمی خواهیم از تحتِ توجّهات امام رضا خارج شویم ! و این مطلب بر زبانِ بعضی خطیبانِ مذهبی هم جاری شد . ظاهراً خطیبانِ دیگر هم به این سخنان اعتراض نکردند .
البتّه آن روز که خودشان داعیّه داشتند تا مرکزِ استان شوند فکر نمی کردند که از تحتِ توجّهات امام رضا خارج خواهند شد ، بعد به این فکر افتادند .
شهرهای بجنورد و بیرجند هم که مرکزِ استان قرار گرفتند اصلاً به فکرشان خطور نکرد که از تحتِ توجّهات امام رضا خارج شده اند ! شاید آنها هم اگر مرکزِ استان قرار نمی گرفتند این فکر از خاطرشان می گذشت ! شهرِ طبس قبل از این جریانها ، از استانِ خراسان جدا و جزو استانِ یزد شده بود .
* * * * *
وقتی استانِ مرکزی شاملِ چند استان بود ؛ ( تهران ، زنجان ، قزوین ، مرکزی ، قم ) یعنی همۀ این استانها تحتِ توجّهات حضرتِ معصومه بود امّا الآن فقط شهرِ قم تحتِ توجّهات حضرتِ معصومه است و استانهای دیگر خارج شده اند .
ابتدا ایران یکپارچه بوده ، بعد چهار ایالت شده ، بعد 16 استان و ... کم کم مردم از تحتِ توجّهاتِ امام رضا خارج شده اند .
آیا در کشورهای دیگر هم این گونه است ؟ مثلاً تقسیماتِ استانها در کشورهای عراق ، سوریه ، عربستان و ... موجب می شود که یک عدّه از تحتِ توجّهات پیامبران و ائمّه خارج شوند ؟
* * * * *
مبنای تقسیمِ استانها یک خطِّ فرضی در روی نقشه است و عملاً در روی زمین اتّفاقی نمی افتد . آیا توجّهات ائمّه هم همان خطِّ فرضی است ؟!
* * * * *
فرومد هم یک روستای مرزی در استانِ سمنان و خراسان رضوی است بعضی که می خواهند فرومد از شهرستانِ « میامی سمنان » به شهرستانِ « داورزن خراسان رضوی » ملحق شود چُنین ادّعاهایی می کنند که ما می خواهیم تحتِ توجّه امام رضا باشیم یا نامِ « امام رضا » روی ما باشد !
معمولا یک استاندار در فکر استانِ خودش هست و به استانِ دیگر کار ندارد یا در جادّه تابلو نصب شده که انتهای حوزۀ استحفاظی استان و ابتدای حوزۀ استحفاظی استانِ دیگر !
شبیه مزینان از زبانِ دکتر علی شریعتی !!
مثل « شبیه » ای است که در ده ما می خوانند . زائری وسطِ راه مشهد ـ کربلا می میرد . امام رضا با امام حسین سر این زائر دعوا می کنند . امام رضا آمده آن را به طرفِ خودش می کشد که این مالِ مشهدِ ماست و امام حسین هم آمده آن را به طرفِ خودش می کشد که این از زوّار من است . کشمکشِ عجیبی است که خود یک نمایش و یک شبیه است .
بعد علی ، محمّد و فاطمۀ زهرا ( به عنوانِ داور ) می آیند . اینها را قبول نمی کنند . دعوایِ عجیب و غریبی بینِ امام رضا و امام حسین سرِ یک مرد که به نامِ ملّا رجب علی ( درگیر است ) . خلاصه جبرئیل از طرفِ خدا در شبیه می آید و می گوید : خدا سلام رسانده و گفته که : بالاخره یک جوری ( با هم کنار بیایید ) .
آنها می گویند : نخیر ، نمی شود .
( جبرئل می گوید ) : خوب ، حالا یک جوری رضایت بدهید ؛ بیایید ( فاصلۀ مشهد ـ کربلا ) را متر کنید و ببینید به هر کدام نزدیک تر شد ( مالِ او باشد ) .
متر می کنند ؛ می بینند که « لامذهب » وسطِ مرز به درک واصل شده !
[ مجموعه آثار 23 / جهان بینی و ایدئولوژی ، شریعتی ؛ علی ، شرکت سهامی انتشار ، چاپ دوم ، 1372 ، صفحه 198 ]